عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 13 اسفند 1393
بازدید : 147
نویسنده : sajjad keshavarz


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 160
نویسنده : sajjad keshavarz

به گربه هه سنگ میزنی گنا داره!

چشمات ُوا کنی اونم خدا داره !

ما همه مون بادوم یک درختیم !

کفترای اسیر تو تور بختیم !

خونه میخوای ستون میشیم!

خاکُ گچُ بتون میشیم !

مرده داری؛ این جون مون !

لاغر داری؛ این خون مون !

رویاهامون ُ ازمون نگیرین !

نگین بمیرن،همه مون میمیریم!

هی کی نتونه بپره دیونه س ؟

پول نباشه قد کشیدن فسونه س؟

بپر گلی این ور جوب !

آقا یحی منتظره !

خواستی بیای – جون حنا-

سیگار زر یادت نره!

 

 


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 173
نویسنده : sajjad keshavarz

بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند

چون من که آفریده ام از عشق جهانی برای تو

 


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 169
نویسنده : sajjad keshavarz

شب در چشمان من است

به سیاهی چشمهایم نگاه کن

روز در چشمان من است

به سفیدی چشمهایم نگاه کن

شب و روز در چشمان من است

چشم اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 186
نویسنده : sajjad keshavarz

حالا از هر بنده خدایی هست خوبه گیر ندید!

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم!

 


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 185
نویسنده : sajjad keshavarz

سلام

خداحافظ!

چيز تازه اي اگر يافتيد،

بر اين دو اضافه كنيد

تا بل باز شود اين در گم شده بر ديوار

 


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 288
نویسنده : sajjad keshavarz

برای کسانی که دندان درد دارند حافظ نخوانید

آن ها به راحتی خواهند گفت خفه!

او چه می داند من چه می کشم

و او یعنی حافظ

او با تاج زرینش زیر دوش می رفت

پس تکلیف این همه نکبت چه خواهد شد؟

شعر حافظ را در مجهزترین ماشین لباسشویی شست و شو داده اند

به بی شعوری تحقیرمان نکنید!

 


تاریخ : یک شنبه 10 اسفند 1393
بازدید : 174
نویسنده : sajjad keshavarz


تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 171
نویسنده : sajjad keshavarz

حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه آیت الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضله موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه میدانست روغن نجس است، ولی این را هم می دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسه ی هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه نویسی را گذراند.


کتاب شناسی :

من و نازی
چیزی شبیه زندگی
بی بی یون
سالهاست که مرده ام
افلاطون کنار بخاری
نامه هایی به آنا
دو مرغابی در مه
کابوسهای روسی
به وقت گرینویچ
نمیدانم ها

علاوه بر اینها سه اثر با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شده است به نام های «سلام خداحافظ» و «ستارها» و «راه با رفیق»


تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 164
نویسنده : sajjad keshavarz
می‌دونی"بهشت" کجاست ؟ یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !
بین ِ بازوهای ِ کسی که دوستش داری.
 
 

تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 171
نویسنده : sajjad keshavarz
ميزي براي کار کاري براي تخت تختي براي خواب خوابي براي جان جاني براي مرگ مرگي براي ياد يادي براي سنگ این بود زندگی....
 
 

تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 179
نویسنده : sajjad keshavarz
  • چیزی دارد تمام میشود چیزی دارد آغاز میشود ترک عادهای کهنه و خو گرفتن به عادتهای نو
  • این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار زندگیش کرده ام می دانم و نمیدانم.

تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 173
نویسنده : sajjad keshavarz

با فنجانی چای هم می توان مست شد

اگر اویی که باید باشد

باشد . . . !


تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
بازدید : 320
نویسنده : sajjad keshavarz

خدایا به من زیستنی عطا کن

که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است

حسرت نخورم

و مردنی عطا کن

که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

 

 

                                                                                           دکتر علی شریعتی


تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
بازدید : 287
نویسنده : sajjad keshavarz

تو فیلم نشون میدخ بچه هه گم میشه  مامانش 20 سال اتاقشو دست نخورده نگه داشته .

.

.

.

من یه بار 3 روز رفتم اردو برگشتم دیدم  اتاقم شده انباری !


تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
بازدید : 256
نویسنده : sajjad keshavarz

اسم فامیل بازی کردن ایرانیها :

اسم : غلام

فامیل : غلامی

شهر : غلام اباد

حیوان : غلام وحشی

میوه : غلامچه

اشیاء : غلام پلاستیکی

 

هنر نزد ایرانیان است و بس...


تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
بازدید : 329
نویسنده : sajjad keshavarz

آقا امروز از خونه بیرون نرید

.

.

.

.زرت و زرت هواپیما سقوط میکنه و قطار از ریل خارج میشه .

فک کنم خدا داره GTA بازی میکنه.


تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
بازدید : 237
نویسنده : sajjad keshavarz

بابا دیگه شورشو در اوردین از بس طرفداری های یک جانبه کردین !!!

.

.

.

.

.

اصلا جفتشون سوراخن .

هم پرسپولیس هم پیروزی ...

والا...


تاریخ : دو شنبه 24 شهريور 1393
بازدید : 312
نویسنده : sajjad keshavarz

یک زن انگلیسی میاد ایران توی تاکسی میشینه .

عطرش خوشبو بوده راننده میگه : این چه عطریه ؟

زنه میگه نینا ریچی از رم  .

راننده میگوزه زنه میگه : این چه بوییه ؟

راننده میگه : لوبیا چیتی از قم زبان درازی


تاریخ : سه شنبه 6 خرداد 1393
بازدید : 233
نویسنده : sajjad keshavarz

دانشگاه پیام نور ...

1.اگه خونتون دزد اومد و چماق نداشتید نگران نباشید !

یکی از کتابهای پیام نور و بگیرید دستتون !

2.اگه خواستید فندق و گردو بشکنید و سنگ دور وبرتون نبود میتونید از کتابهای پیام نور استفاده کنید!

3.اگه میخواهید ماشینتون رو توی سر پایینی پارک کنید به جای آجر میتوانید کتاب پیام نور رو زیر چرخاش بزارید!

4.با کنار هم گذاشتن یه سری از کتابهای پیام نور هم میشه یه دیوار چین درست کرد!


تاریخ : سه شنبه 6 خرداد 1393
بازدید : 183
نویسنده : sajjad keshavarz

شعار دختران امروزی :نه روسری نه تو سری حکومت دوست پسری

شعار پسرا : نه سربازی نه جانبازی بزن بریم دختر بازی الله یاور ماست 110 دنبال ماست

شعار جدید دخترا :نه شاه میخوایم نه ملا / شوهر میخوایم به مولا

شعار جدید پسرا : دعا کنید نمیریم / همتونو میگیریم

شعار پسران بسیجی : توپ تانک دسته بیل / دختر فقط با سبیل


تاریخ : سه شنبه 6 خرداد 1393
بازدید : 198
نویسنده : sajjad keshavarz

یک روز صبح در کشور المان مردمی که برای خرید شیر امده بودند،در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 1 یورو فروخته میشد ،امروز 1.5 یورو عرضه میشود .هیچ کس سرو و صدا واغتشاشی نکرد اما،هیچ کس هم شیر نخرید.

بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل ار تلوزیون رسمی آلمان بصورت زنده از مردمان کشورش بابت این گرانی عزر خواهی کرد و از فردا شیر دوباره به قیمت 1 یورو توزیع شد...!!!

یک روز صبح در کشور ایران مردمی که برای خرید شیر امده بودند در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 350 تومان فروخته میشد ، امروز 750 تومان عرضه میشود . همه سر کس سر وصدا و اغتشاشی کردند اما ، همه هم شیر خریدند و حتی از نیاز روزانه نیز بیشتر خریدند !!

پاکت های شیر به کارخانه مرجوع نشد و همه به فروش رسید حتی در بازار نایاب نیز شد و فردای همان روز مجددا قیمت شیر افزایش پیدا کرد و به 1350 تومان رسید و همچنان مردم خریدند و کسی هم عذر خواهی نکرد و شیر نیز توزیع شد ....!!!!!


تاریخ : دو شنبه 16 دی 1392
بازدید : 225
نویسنده : sajjad keshavarz

اينجا ايران است!          اينکه شما در خانه چه برنامه‌اى می‌بينيد به ما مربوط است!          اينکه در خيابان چه مى پوشيد به ما مربوط است!          آنچه می‌نوشيد و آنچه می‌گوييد به ما مربوط است!          با چه کسى بيرون ميرويد به‌ ما مربوط است!          چه دينى داريد و چگونه آرايش ميکنيد به ما مربوط است!          اما          امنيت ، وضع معيشت ، قدرت خريد ،کيفيت تحصيل ، آينده فرزندانتان ،تفريح جوانانتان ، امنيت راه‌ها ، مشکل مسکن و بقيه موارد به ما مربوط نيست  


تاریخ : شنبه 14 دی 1392
بازدید : 209
نویسنده : sajjad keshavarz

     مسلماني رفت خانه يك مسيحي، برايش انگور اوردن خورد، برايش شراب اوردن گفت حرام است، مسيحي گفت: عجبا از شما مسلمانان انگور ميخورين اما ميگوييد شراب حرام است در حالي اين از آن بدست آمده...          مسلمان گفت: ببين اين زن شماست و اين هم دختر شماست درسته؟؟؟ گفت بله!!!          گفت: ببين خدا اين را به شما حلال كرده و آن را حرام... در حالي كه آن از اين به دست امده است...          مسيحي همانجا گفت: أشْهَدُ أنّ لا اله الا الله و أشْهَدُ أنّ مُحَمَدٌ رَسولَ الله...         


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

به وبلاگ خودتون خوش اومديد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خصوصی و آدرس sajjadkeshavarz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 49
بازدید کل : 9693
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



RSS

Powered By
loxblog.Com